نقد استاد مصطفی ملکیان

این وبلاگ روزنامه ای است برای گفتگوی انتقادی پیرامون اندیشه استاد مصطفی ملکیان

نقد استاد مصطفی ملکیان

این وبلاگ روزنامه ای است برای گفتگوی انتقادی پیرامون اندیشه استاد مصطفی ملکیان

استاد مصطفی ملکیان بسیار دقیق است. نقد او راهی برای تمرین منطق و اندیشه است.
خوشحال می شوم که نظر خود را در مورد مطالب کوتاهی که نقل می کنم بیان کنید.

استاد معتقد است من نه جسم هستم نه ذهن و نه نفس. حقیقت من همان روحی است که با تمام جهان وحدت دارد و اغلب از آن غافل هستم. اگر به این روح توجه کنم و از آن آگاه شوم با تمام جهان آشتی خواهم کرد. چون در این روح با تمام جهان وحدت خواهم داشت.


من نمی فهمم این روح که استاد از آن سخن می گوید چیست و چگونه می توانم با آن وحدت داشته باشم. 

اینکه با تمام جهان وحدت داشته باشم هم برایم جالب نیست. من نمی خواهم با داعشی ها وحدت داشته باشم و یا حتی آشتی باشم و آنها را دوست داشته باشم.


 این روح از نظر استاد آگاهی محض است. اما مثل خدا نیست که پیام و پیامبر و احکامی داشته باشد.

ولی آیا در اینجا یک تناقض وجود ندارد؟

آگاهی چگونه می تواند هیچ پیام و خواسته ای نداشته باشد. آگاهی محضی که نه دعای مرا می شنود و نه آن را پاسخ می دهد و نه دخالتی در جهان می کند و نه پیامی می فرستد چه معنایی می تواند داشته باشد؟

این آگاهی اگر وجود نداشت جهان چه تفاوتی پیدا می کرد؟ این روح اگر فاقد آگاهی بود یا اصلا فاقد وجود بود جهان چه تغییری می کرد؟


آیا آگاهی را می توان از شخصیت جدا کرد؟

اینها ابهاماتی است که استاد ضرورتی نمی بیند به آن پاسخ دهد. او فقط برای اینکه از رنج روحی خلاص شود به چنین روحی باور دارد تا خود را از بی معنایی و میرایی مبرا کند. 


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی