در زندگی فیلسوفانه می پذیریم که هر سخنی پیش فرضی دارد و سخن فاقد پیش فرض نداریم.
(جلسه سوم از درسهای زندگی فیلسوفانه)
1-خود این سخن نیز اگر پیش فرضهایی اثبات نشده داشته باشد پس خودویرانگر است.
یعنی همزمان ضدش نیز درست است.
2- اگر هر سخنی پیش فرضی داشته باشه، دیگر نمی شود هیچ سخنی را بیان کرد. چون برای بیان هر سخنی نخست باید پیش فرض آن را بپذیرم و برای پذیرفتن هر پیش فرضی دوباره با همین مشکل روبرو می شوم.
3- اینکه چیزی وجود دارد و یا اصل این همانی چه پیش فرضی دارد؟
4-استاد در جلسه چهارم دقیقه 31 نظرشان عوض می شود و می گویند: در زندگی فیلسوفانه گشودگی وجود دارد. لذا فیلسوف گرفتار پیش فرض نیست.
در حالی که در جلسه سوم گفتند از نظر فیلسوف سخن بدون پیش فرض نداریم.
آخه چرا این همه تناقض؟ خسته شدم.
ایمان دارم به سخن خدا که می گوید اگر قرآن هم سخن انسان بود پر از تناقض بود. واقعا معجزه نیست که 1400 سال پیش یک کتاب نگاشته شده در طول سالها و در هنگام زندگی و جنگ و صلح و تحریم و .... و با این حال خالی از تناقض است.