یکی از باورهای زندگی فیلسوفانه این است که در جهان هیچ ارزشی وجود ندارد. ارزشها را ما به جهان پرتاب می کنیم.(از این نظر تفاوتی بین ارزشهای زیبایی شناختی، حقوقی، اخلاقی، دینی، مربوط به آداب و رسوم و اقتصادی نیست.)
نتیجه این باور نوعی پلورالیسم ارزشی است و حاصل آن در عمل مدارا و تساهل است. فیلسوفان در مورد ارزشها نزاع نمی کنند مگر تا جایی که باورهای مشترکی وجود دارد.
(زندگی فیلسوفانه، درس 3)
سوال:
چرا مدارا و ترک نزاع خوب است؟
اگر ارزشها را ما می سازیم چگونه قتل و تعصب و آزار و اذیت دیگران را نفی کنیم؟
اصلا آقای ملکیان هزاران باید و نباید برای زندگی فیلسوفانه بیان می کنند. اگر اینها هیچ مبنایی ندارند پس چه ارزشی دارند؟
از نظر تاریخی در مورد فیزیک و سایر علوم نظر انسانها مدام تغییر می کند. اما نظر انسانها در مورد زیبایی و اخلاق ثبات بیشتری دارد. اینکه عدالت خوب است و ظلم بد است از زمان افلاطون تا امروز در همه جوامع اعتبار داشته است.
این موضع استاد خیلی ناامید کننده است. خیلییییی!!!!
اصلا فکر نمی کردم ایشان از پوزیتویسم دفاع کند که سالهاست در خود غرب هم دفن شده و پوسیده است.
پی نوشت:
چرا استاد مطمئن است که ارزشهای دینی را نیز ما به جهان پرتاب کرده ایم؟ یعنی مطمئن است واجب و حرام مثل آداب و رسوم است؟ حداقل باید می گفت این ارزشها را یا ما به جهان پرتاب کرده ایم یا خدا.