نقد استاد مصطفی ملکیان

این وبلاگ روزنامه ای است برای گفتگوی انتقادی پیرامون اندیشه استاد مصطفی ملکیان

نقد استاد مصطفی ملکیان

این وبلاگ روزنامه ای است برای گفتگوی انتقادی پیرامون اندیشه استاد مصطفی ملکیان

استاد مصطفی ملکیان بسیار دقیق است. نقد او راهی برای تمرین منطق و اندیشه است.
خوشحال می شوم که نظر خود را در مورد مطالب کوتاهی که نقل می کنم بیان کنید.

استاد تعمد دارد بحثهای خود را طوری تنظیم  کند که همیشه دین به نفع آنچه او باور دارد تضعیف  شود.


یک مثال (از سخنرانی «تدین تعقلی» نوار اول):


از نظر استاد دینداری باید عاقلانه باشد. دینداری عاقلانه 12 خصوصیت دارد. 

اول اینکه جامع است. یعنی به تمام لحظات زندگی معنا می دهد. 


تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد. 

اما ویژگی دوم جالب  است:


2- دینداری زمانی عقلانی است که فرد دیندار خود را جامع حقیقت نمی داند و طالب حقیقت می داند.

یعنی خود را سوار کشتی نمی داند که بگوید من هر کار بکنم به مقصد می رسم. 

خود را شناگری می داند که در حال تلاش است تا به مقصد برسد. 

در این صورت دیگر هیچ فردی دین خود را برتر نمی داند. اصلا دین برتری وجود ندارد. 

امت مرحومه از نظر استاد مثل قوم برگزیده تعبیری نادرست است و نجات فقط با تلاش اختیاری به دست می اید. 

هدف دین آرامش و امید و شادی است و در هر دینی می توان با تلاش به این امور رسید.


پاسخ:

1-پیش فرض استاد این است که انسان در این دنیا تنهاست و باید تلاش کند زندگی خود را با آرامش و امید به پایان برساند. 


اما عقل و دین به ما می گوید انسان تنها نیست. 

کشتی نجات یعنی انسان تنها با کمک خداوند و اولیای الهی می تواند به سعادت و نجات برسد. ما با عقل خود باورهای درست را پیدا می کنیم. اما چون امکان خطا داریم مدام به خداوند توکل می کنیم و از او یاری می جوییم. 

چون عقل بی مدد خداوند و اولیای الهی توان رسیدن به تمام حقیقت را ندارد. 


بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند

پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد





2-معنای کشتی نجات و امت مرحومه این نیست که تلاش نکنیم. 

معنایش این است که اولیای دین در رسیدن به باور درست و در معرفی عمل صالح به انسان کمک می کنند و او را در یافتن حقیقت یاری می کنند. سوار کشتی نجات شدن معنایش این نیست که دیگر نیازی به تلاش نیست. سوار کشتی شدن خیلی شرایط دارد و باید قوانین الهی را مراعات کرد. و گرنه همیشه خطر اخراج وجود دارد. مسافر دنیا همیشه باید اعتماد و امید به صاحب کشتی را حفظ کند. در غیر این صورت ممکن است خودش از کشتی خارج شود و خود را گرفتار امواج دریا کند.


امت مرحومه امتی است که از شر تثلیث مسیحی رها شده اند و به توحید رسیده است. دین برتر یعنی دینی که باورهای عقلانی تر و اصول اخلاقی مطابق با فطرت بشر دارد. اما رحمت معنایش این نیست که بدون تلاش می توان به حقیقت رسید. 

اولین تلاش این است که وقتی حقیقت را یافتی تسلیم حقیقت شوی. دوم اینکه به اصول اخلاقی عمل کنی و به دستورات دینی. همه اینها تلاش می خواهد.


3-اگر دین برتری وجود ندارد پس چرا استاد تاکید دارند دینداری  باید عاقلانه باشد. همینکه «قوم برگزیده» بی معناست ، معنایش این است که هر دینی که چنین ادعایی داشته باشد غیر عاقلانه است. دینی که می گوید برتری به نژاد نیست و به تقوی است بر دینی که سعادت را خاص به قومیت و نژاد خاصی می کند برتری دارد. 


4- اینکه یک دین برتر است و تمام اسباب سعادت را دارد معنایش این نیست که یک مسلمان تمام حقیقت را در چنگ دارد. دین کامل همان مقصدی است که با تلاش خود باید به آن برسیم. اما کشتی نجات معنایش این است که این تلاش بدون توسل و توکل انسان و بدون عنایت خداوند و اولیای الهی نتیجه ای ندارد. 


5- در دین وحیانی هدایت کار خداست. حتی پیامبر هم از جانب خودش چیزی نمی گوید و آنچه می گوید وحی الهی است. 

اما در دینداری عقلانی که جناب استاد آن را مطرح می کنند، چه کسی قرار است انسانها را هدایت کند؟ 

استاد ملکیان ما را دعوت به دینی می کند که هیچ کس به او وحی نکرده است.

آیا خودش نقش هدایت را که  کاری خدایی است برعهده دارد؟


جواب استاد این است که من آنچه به عقلم می رسد می گویم و دیگران اگر مطابق عقلشان بود می پذیرند.

اما عقل استاد و شاگرد نیازمند اعتبارسنجی هستند. 

دکارت می گوید شاید شیطان فریبکاری وجود داشته باشد که تمام باورهای من را تنظیم می کند و آن را عقلانی جلوه می دهد. 

بدون اثبات خدایی که خیرخواه و هدایتگر بشر است این فرض دکارت را چگونه می توان رد کرد؟


سخن آخر: اگر  خدایی وجود دارد که خیرخواه و هدایتگر بشر است چرا نباید از او برای رسیدن به حقیقت کمک گرفت؟ اگر  خدایی هدایتگر وجود دارد  برای نجات بشر برنامه ای دارد و باید بین ادیان موجود آن را یافت.

اگر چنین خدایی وجود ندارد چرا از دینداری سخن می گوییم؟ آیا این سخن فریب مخاطب نیست. مخاطبی که به خدا و دین باور دارد و ما دین را طوری تعریف می کنیم که او از خدا و آخرت جدا می شود و هنوز گمان می کند دین دارد. 


و سخن آخر:

در منطق استاد هیچ دینی برتر از دینی دیگر نیست. اما دینداری که مطابق اصول فکری ایشان باورهای خود را تنظیم نکند واجد دینداری عقلانی نیست.

یعنی هیچ دینداری برتر از سایر دینداران نیست مگر دیندارانی که مطابق دین استاد رفتار کنند!




 



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی